درباره
پیاده رو نوشتههای من است.-
نوشته های تازه
دیدگاه های تازه
پیوندها
یک سرخپوست خوب
در قند قزل آلا
نیمکاسه
تاملاتی زیر دوش حمام
شمال از شمال غربی
میچکا کلی
توکای مقدس
خرس
سرهرمس مارانا
سه روز پیش
آهو نمیشوی به این جست و خیز گوسپند
آقای چاغر
بلوط
لنگ دراز
کنارکارما
منصفانه
بولتس
ملالی نیست جز دوری شما
نیمدایره
برای خاطر کتابها
یک پنجره
اسدلله امرایی
آدم گلابی
بهناز میم
حسین وی
نشانی ها
بایگانی
- دی ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- شهریور ۱۳۹۹ (۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- خرداد ۱۳۹۹ (۳)
- اردیبهشت ۱۳۹۹ (۱)
- فروردین ۱۳۹۹ (۱)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- بهمن ۱۳۹۸ (۲)
- دی ۱۳۹۸ (۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۴)
بایگانی دسته: دستهبندی نشده
آخرین یکشنبه خانه شماره ۵۰
خواستم بنشینم روی مبل جلو پنجره و اینها را بنویسم ولی میسر نشد چون مبل جلو پنجره را فروختهام به رابرت. همان که با پدر مسنش آمدند و مبل را به سختی بردند. برای همین است که نشستهام پشت میز … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۴ دیدگاه
برای فروش: کفش نوزاد، هرگز پوشیده نشده *
ونهگات در کتاب سلاخخانه شماره پنج یک روایت دارد از یک مستند درباره جنگ که بیلی پیلگریم دارد آنرا از آخر به اول نگاه میکند. این روایت در چشم من زیباترین فیلم مستندی است که از جنگ روایت شده “بیلی … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۷ دیدگاه
هدازر
میترسم دیگر خوش نگذرد. میترسم هیچکس را دوست نداشته باشم. میترسم تکرار شود. همه چیز فقط تکرار شود. میترسم. هدا زرباف ۱۳۶۱-۱۳۹۹ هدا اگر اونی که مرده بود تو نبودی لابد الان این حرفها رو برای خودت مینوشتم و تو … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
دیدگاهتان را بنویسید:
دَریس عزیز، اگر اینجا رو میخونی به جِیل ایمیل بزن.
شلختهام. نه در همه چیز در کاغذداری و نگهداری مدارک. نه فقط مدارک، در مرتب کردن کمد لباس و کابینتهای آشپزخانه و اتو کردن لباسها و … قبول تمام و کمال شلختهام ولی الان وقت این حرفها نیست. شلختهام چون … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۲ دیدگاه
خانههای کهنه دلباز
این مسیری که میدوم واقعا زیباست. یادم نیست از کی شروع کردم به دویدن در این مسیر. یک دشت فراخ است با راهی پیچ در پیچ در میانش و کلی دکل برق. دکل برق حالا خیلی زیبا نیست ولی به … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۴ دیدگاه
پیوند ناگسستنی آقای فلانی و خانم چیز
یکی از مشکلات روز اول رابطه اگر کارشناسان زبردست رابطه اجازه بدهند در این مرحله رابطه صدایش کنیم، این است که نمیدانی حدودا حمامش چقدر طول میکشد و چقدر وقت داری که بروی سر کیف پولش تا گواهینامهاش را بررسی … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۶ دیدگاه
اگر اضطراب داری در پاکت باد بِوَز.
هیچ چیز شکل قبل نیست. نه آدمها، نه ساختمانها نه خیابانها و نه شهر. البته مگر نه اینکه شهر ترکیبیست از آدمها و ساختمانها و خیابونها. شاید به همین دلیل هرچه بیشتر از هسته شهر بزرگ دورتر بشی این تغییر … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۱ دیدگاه
ایست
وسواس ترمز دارم. با اینکه هیچ خاطره یا تجربهای از ترمزی نگرفته هم ندارم مدام نگرانم ترمز نگیرد. مدام نگرانم از اینکه ترمز نگیرد حتی وقتی حرکت نمیکنم. از تمام ورزشهایی که لیز خوردن را تقدیر میکنند متنفرم :اسکی و … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۳ دیدگاه
روایت چای و شکلات یا تلاش برای تولید تعابیر عاشقانه در زمان تنگی
یک. آدمهای عادی شکلات محبوبشان را نگه میدارند برای وقت چای. صبر میکنند تا چای دم بکشد بعد آرام آرام چای را با شکلات میخورند. من چه میکنم؟ شکلات را باعجله و بدون لذت و سرپا کنار کابینت میخورم و … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۳ دیدگاه
ناحال
قرنطینه باعث شده بفهمم هیچ ارتباطی با زمان حال ندارم. هیچ. مدام دلتنگ چیزی موهوم در گذشتهام یا درحال برنامهریزی برای هدفی در آینده. قبلا معلوم نبود. شاید فکر میکردم تقصیر سرعت زندگیست که مدام دلتنگی گذشتهای را میکنم که … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۴ دیدگاه
ده
هفت ماه بعد از نهمین سالگرد ازدواجشان تصمیم به جدایی گرفتند. همه چیز بسیار ناگهانی اتفاق افتاد. نه آنقدر ناگهانی, قبلش چندبار دعوا سر بی عرضه بودن؛ چندبار بحث در مورد بی خاصیت بودن معاشرین و دوستانشان؛ چند بار قهر … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۱ دیدگاه
چهارشنبه
اول فرودین سال هزاروسیصد نود و نه اگر جمعه که بهمون گفتن دستک و دنبک رو ببرید منزل و تا اطلاع ثانوی از منزل کار کنید رو روز اول حساب کنید امروز یک هفته از “فاصله گیری اجتماعی” گذشته … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۵ دیدگاه
او رفته با صدایش اما
خشک آمد کشتگاه در جوار کشت همسایه. گر چه می گویند: ”میگریند روی ساحل نزدیک سوگواران در میان سوگواران.” قاصد روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟ داروگ – نیما یوشیج جورج میگفت در زمان آن مریضی عجیبی که در آن … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۳ دیدگاه
دکتر برایان از دودکش بالا میرود.
الوعده وفا دکتر برایان از دودکش بالا میرود. ۱۳۹۳ آیدا احدیانی ویراستار: محسن آزرم طرح جلد: آفرین ساجدی عکس پشت جلد: سام جوانروح لینک دانلود. پ.ن. دانلود کتاب رایگان است و من راضی ولی اگر دلتان راضی نشد به … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۷ دیدگاه
فاکینگ روزت بخیر.
مردی دائم الخمر و خوش زبانی که هر روز سر چهارراه روبروی استارباکس گدایی میکرد امروز هیچکدام از جملات روزهای قبلش، مثل روز بخیر زیبا پول خرد داری؟ یا ظهر بخیر برای ناهار تشریف می برید، منم دعوت میکنی؟ میشه لطفا … ادامهی خواندن
منتشرشده در دستهبندی نشده
۴ دیدگاه