درباره
پیاده رو نوشتههای من است.-
نوشته های تازه
دیدگاه های تازه
- شبنم در مشتق عشق
- عاطفه در از دلتنگیهای دزدان جواهرات
- مهرداد اسعدی در از دلتنگیهای دزدان جواهرات
- هاینا در پیوند ناگسستنی آقای فلانی و خانم چیز
- هاینا در پیوند ناگسستنی آقای فلانی و خانم چیز
پیوندها
یک سرخپوست خوب
در قند قزل آلا
نیمکاسه
تاملاتی زیر دوش حمام
شمال از شمال غربی
میچکا کلی
توکای مقدس
خرس
سرهرمس مارانا
سه روز پیش
آهو نمیشوی به این جست و خیز گوسپند
آقای چاغر
بلوط
لنگ دراز
کنارکارما
منصفانه
بولتس
ملالی نیست جز دوری شما
نیمدایره
برای خاطر کتابها
یک پنجره
اسدلله امرایی
آدم گلابی
بهناز میم
حسین وی
نشانی ها
بایگانی
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲)
- دی ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- شهریور ۱۳۹۹ (۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- خرداد ۱۳۹۹ (۳)
- اردیبهشت ۱۳۹۹ (۱)
- فروردین ۱۳۹۹ (۱)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱)
- بهمن ۱۳۹۸ (۲)
بایگانی ماهیانه: تیر ۱۳۹۹
یک قاشق مرباخوری خردل
در عقب را باز کردم. ظرف خاکستر مادرم روی صندلی عقب بود. همسرم کنار ماشین ایستاده بود و حرکات کششی میکرد. سه ساعت رانندگی بدنش را خسته کرده بود. ظرف را برداشتم. گرم بود. با اینکه صبح زود راه افتاده … ادامهی خواندن