لوله کش یک کیسه سیاه در بسته را گذاشت وسط حیاط و گفت با این چه کنم؟ از پنجره طبقه بالا سرم را بیرون آوردم و مثل راپونزل پرسیدم چی هست؟
گفت پمپ قدیمی چاه فاضلاب.
گفتم چه میشود کرد با این پمپ؟
گفت هیچی. این که کار نمیکند ضمنا منبع بوی بد و کثافت و معذرت میخوام پر از مدفوع هم هست و خب جاذب مگس و عامل هزارجور بیماری. فقط و فقط باید بندازیمش در سطل زباله.
گفتم بله همین کار را بکنیم ولی اگر این تنها راه است چرا از من پرسیدین؟
همینطور که از روی ماسک دماغش را فشار میداد که بوی بد اذیتش نکند گفت،پرسیدم چون به هرحال پمپ، پمپ شماست.
یاد روزی افتادم که شبکیه چشم چپم پاره شده بود و بینایی چشمم تا حد زیادی از دست رفته بود. دکتر یانگ متخصص چشم در بیمارستان بروک آفتابی به من که سیاهی مثل یک مرکب چکانده شده داشت آرام آرام رسوخ میکرد به تمام آنچه چشمم میدید، گفت یک راه درمان این است که لیزر سرپایی بکنیم و نواحی نازک شده را ترمیم کنیم.
گفتم بله بله لیزر کنیم. ترمیم کنیم.
گفت لیزر خیلی راحت است ولی خب استفاده از این راه حل برای ترمیم وضعیت وخیم چشم تو خیلی دیر شده است. لیزر در مرحلهای قابل انجام است که هنوز پارگی به این شدت رخ نداده و بیمار نوری، تارعنکبوتی چیزی میبیند نه مثل مورد تو سیاهی. البته خب راه دیگر این اسا که بالن بفرستیم داخل چشم که فشارش شبکیه جدا شده را متصل کند به دیواره چشم.
[حقیقت این است که توضیحش دقیق یادم نیست و ممکن است کل پروسه رو اشتباه نوشته باشم. کلمه بالن و ورود را یادم هست. پس این احتمال هست که شاید اصلا من باید میرفتم داخل بالن نه بالن داخل چشم من]
درهرحال گفتم بله بله همینکار رو بکنید. همین بالن که فرمودید.
گفت برای بالن هم دیر شده. بینایی شما خیلی از دست رفته و بالن دیگر نمیتواند ترمیمش کند. راه سوم جراحی چشم شماست جوری که یک چیزی Buckle را ببندیم دور کره چشمتان.این تنها راه است.
هیچوقت فرصت نشد ازش بپرسم اگر تنها راه این بود چرا پس همان اول نگفتی برویم اتاق عمل دور چشمت را کش ببندیم دکتر؟ برخلاف سناریوهای فیلمهای پورن لولهکشها و دکترها با آدم خیلی تعارف دارند گویا.
بیمارستان بوروک افتابی .
عالی بود!!
ملتی رو هم از نگرانی بخارات فاضلاب درآوردی 🙂