دلبری باید یک خاصیت مجزا باشد از کیفیت تن یا صورت. دلبری ذاتی نیست ولی کاملا هم اکتسابی نیست. شاید مثل قرار دادن هردو کف دست بدون خم کردن زانوان روی زمین. دلبری فرق دارد با سکسی بودن. نیازمند بازوان درشت یا کمر باریک نیست. دلبری محتاج موج موج گیسوان بلند تا قوس کمر نیست یا صدای بم. سکسی بودن صرفا کشش جنسی است ولی دلبری توانایی دیده شدن است. قدرت خواسته شدن. قابلیت شبرنگ بودن. برق زدن در جمع. دلبری خاصیتی است که وابسته به حضور دیگران نیست. دلبر همیشه دلبر است. در جمع سه نفره یا مهمانی تاریک. آدمها را بلد است. روابط انسانی را بلد است. قشنگیهای خودش را میشناسد. وقتی از فوتبال حرف میزند هم دلبر است، وقتی حرف نمیزند هم حضورش را حس میکنی. وقتی میرقصد. وقتی بحث میکند یا از حرفهای مهم درباره هنر کسل میشود یا وقتی داستانی از راکون همسایه تعریف میکند. کاری برای دلبری نمیکند. گیلاسش را شکل خاصی در دست نمیگیرد. ضروتا سیگاری نیست. صدایش را زیر نمیکند. مجرد خسته شالگردنی همیشه ایستاده در مرز بالکن و درون نیست. بیست ساله نیست. سی ساله نیست. جوگندمی نیست. هر سنی میتواند باشد. هر رنگ مویی. یا اصلا بدون مو. خودش است. پررنگ، شبرنگ. خودش است همانطور که باید باشد. خودش را دوست دارد. احساستش را صاحب است. میداند آدمها از کنارش عبور نمیکنند. او قابل دیده نشدن نیست.
درباره
پیاده رو نوشتههای من است.-
نوشته های تازه
دیدگاه های تازه
- شبنم در Just Separated
- فرزانه در Just Separated
- بهار در Just Separated
- نادر در Just Separated
- علی در دو سیکل قاعدگی
پیوندها
یک سرخپوست خوب
در قند قزل آلا
نیمکاسه
تاملاتی زیر دوش حمام
شمال از شمال غربی
میچکا کلی
توکای مقدس
خرس
سرهرمس مارانا
سه روز پیش
آهو نمیشوی به این جست و خیز گوسپند
آقای چاغر
بلوط
لنگ دراز
کنارکارما
منصفانه
بولتس
ملالی نیست جز دوری شما
نیمدایره
برای خاطر کتابها
یک پنجره
اسدلله امرایی
آدم گلابی
بهناز میم
حسین وی
نشانی ها
بایگانی
- آبان ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- مرداد ۱۴۰۱ (۲)
- تیر ۱۴۰۱ (۱)
- فروردین ۱۴۰۱ (۲)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱)
- بهمن ۱۴۰۰ (۲)
- دی ۱۴۰۰ (۳)
- آذر ۱۴۰۰ (۴)
- آبان ۱۴۰۰ (۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۸)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲)
به نوشته های شما شبیه نبود .
به عبارت دیگر دلبر کسی است که اختلال شخصیتی هیستریونیک داشته باشد. 🙂 چه جالب.
خط آخر گلمه -احتمالا- احساساتش، احساستش ثبت شده. گفتم که بدونی خواننده حواسش هست، هر چند لطمه ای به متن نمی زنه.
عزیزم با این تفاسیر چند دلبر میشناسید؟
LEROX
شبکهی افق مستندی پخش میکرد تحت عنوان پا به ماه. موضوع مستند فرزندآوری بود. زوجی که سال ۷۸ ازدواج کرده بودند، سال ۸۳ یاعلی گفته بودند و تا سال ۱۴۰۰، هشت تا بچه پس انداخته بودند. مادر خانواده، ماشالا بزنم به تخته، قالی کرمان. بعد از هشت شکم، به زحمت میشد چین و شکنی توی صورتش پیدا کرد. تعدد فرزندان، خانواده را مجبور کرده بود از آپارتمان ۷۰ متریشان در میدان امام حسین، به خانه ویلایی پدربزرگ مادری بچهها در نظرآباد نقل مکان کنند و آنجا با پدربزرگ و مادربزرگ با هم زندگی کنند..
یاد گلایههای پسرم میافتم که این سالها به خاطر درگیر شدنش با کنکور و نگرانی از آینده و سرنوشتش، زیادتر هم شده. همیشه به حق از من شکایت میکند شما که وضع خودت و این جامعه را میدیدی، چه فکری کردی بچهدار شدی. هیچ جوابی ندارم بدهم جز اینکه بگویم زمانی که تو را به این دنیا میکشاندم، خودم هم از نظر عقلی بچه بودم و خواهر و برادرهای نداشتهاش را سند و مدرک میآورم. ولی خودم خوب میدانم که این حرفها برای فاطی تنبان نمیشود و من هم که گز نکرده بریدهام، مسئولم..
بسیار تازه و متفاوت نوشته اید. متاسفانه در اکانت تلگرام ام وقتی نوشته هاتون نشر میشه جا برای کامنت نیست تا لااقل ازتون از صمیم قلب تشکر کنم.
سبز و خُرّم باشید
آخی، مادربزرگم چقدر دلبر بود و نازنین… گل بود گل. همه اهل محل تو ونک عاشقش بودن.
با درود ، لطفا” آدرس تان در تلگرام را برایم بنویسید.
aliiii boood
ی خواهرزاده دارم ۲ سالشه وقتی میرم خونه اشون به طرز بسیار دلبرانه ای خوشامد میگه . مثلا کله اش رو فرو میکنه تو مبل بعد رو فرش غلت میزنه .و با لبخندش که چاله های لپش رو هویدا میکنه آدمو دیوونه وار به خودش جذب میکنه .وقتی اول متن رو خوندم یادش تو ذهنم نقش بست.