همکارم رسیده به ته کیسه چیپس لِیزْ. خرده چیپسهای ته کیسه را بین شست و اشاره برمیدارد و از فاصله یک اینچی پرت میکند توی دهانش. بعد بیعجله انگشتانش را لیس میزند اول اشاره را بین لبهاش میگذارد و تا نزدیکی انتهای انگشت داخل دهان میبرد و بیرون میکشد. همین کار را با انگشت شستش هم تکرار میکند. ظاهرا خرده چیپسها خیلی موذیانه به زیر ناخنهایش هم رسوخ میکنند چون هر چند لقمه یکبار علاوه بر لیسیدن انگشتها با دندانهای تحتانی زیر ناخن انگشت اشارهاش را تمیز میکند و بعد با زبان روی دندانهایش میکشد. خمیر چیپس را قورت میدهد.
من سه دقیقه میشود که از اینطرف سالن با دقت زیرنظر دارمش. به کلیدهای براق کیبردش نگاه میکنم و به انگشتهایش که با سرعت روی کلیدها میلغزند و تایپ میکنند. انگار که پاهای اسکیتبازی حرفهای باشند که ساقهایش را چرب کرده است. همکارم امروز هم مثل هرروز از دویدن عصرش با یک کیسه چیپس آبی رنگ برگشت. مثل هرروز دقیقا وقتی که کیسه را باز کرد به ساعت نگاه کردم. پنج و سی و یک دقیقه بود. بنابر محاسبات و تجربه من همیشه یک کیسه چیپس را بین سی تا چهل دقیقه تمام میکند. برای همین هدفون را که در گوش گذاشتم، صدا را بلند کردم و تا چهل دقیقه بعد سعی کردم نگاهش نکنم. وقتی راس شش و یازده دقیقه نگاهش کردم توقع داشتم این کثافتکاری تمام شده باشد و من بتوانم هدفونها را از گوشم در بیاورم و به خانه بروم ولی در عوض با بدترین قسمتش روبرو شدم. لابد بین پنج و سی و یک دقیقه و شش و یازده دقیقه تلفنش زنگ زده و تمام کردن کیسه به تعویق افتاده.
نگاهم را میبیند. با مهربانی کیسه را بالا میآورد و و با اشاره میپرسد میخوری؟ نمیشنوم ولی حدس میزنم. نمیشنوم چون همان وقتی که ابتدای کیسه بود صدای موسیقی توی گوشم را تا ته بلند کرده بودم که صدای جویدن چیپس تردی که بین دندانهایش خرد میکند را نشنوم. کسی در سرم گیتار الکتریک مینوازد و مغزم را میخراشد. از موسیقی بلندی که هر روز ناچارم گوش بدهم حالم بهم میخورد. سرم درد میکند. صدایش را نمیشنوم ولی همکارم لبهایش را شکل کسی میکند که در برابر دوربین ایستاده و عکاس از او خواسته که بگوید سییب یا چییز. گونههایش از کنارههای صورتش کشیده میشوند به سمت بیرون. از کادر صورت خودش خارج میشود.
چیییپسسسس؟
هدفون را از گوشم در میآورم میگویم نه مرسی. میگوید حق داری رد کنی. تعارف الکی کردم. چیزی تهش نمونده.
تا من دست و پا بزنم که توضیح بدهم دلیل گذشتن از تعارفش کم بودن چیپس ته کیسه نیست و اصلا چیپس نمیخواهم کشو میزش را باز میکند. صدها کیسه چیپس در کشو روی هم تلنبار شدهاند. برای اولین بار است که میبینم جز آن کیسه آبی که هرروز میخرد انباری بزرگ هم در کشو میزش دارد. زرد، سرخ، سبز. یک کیسه زرد رنگ چیپس لیز در میآورد. با سرعت و تسلط درش را باز میکند، از صندلی بیرون میپرد و میایستد بالای سرم. کیسه را میگیرد جلوی صورتم. میگویم نه مرسی. ایستاده است. یکی برمیدارم که برود دنبال کارش. با حسرت کیسه و یک دانه چیپس تردی که در دست من است را نگاه میکند. میگوید همین؟ کلاسیکه. واقعا نمیخوری؟ درش رو باز کردم. اگر بمونه برای فردا رطوبت میگیره.سه حلقه چیپس سالم درشت از کیسه در میآورد. در دهانش میگذارد. ادامه میدهد حیفه باید خودم تنهایی ترتیبش رو بدم. یک کیسه خوردم ولی هنوز جا دارم. امروز یازده کیلومتر دویدم. باورت میشه. یلزده کیلومتر با سرعت عالی. اصلا میمونم ته این کیسه رو در میآرم چون لیاقتش رو دارم. تو هم کارت تموم بشه با هم بزنیم بیرون. تا من برسم ته این کیسه تموم میشه نه؟ نگران نباش عجله هم نکن. اگرم نشد یکی دیگه باز میکنم. برای یکسال همراهی با اضافه کاری تو چیپس تو این کشو هست. میخندند. به گلوله خمیر چیپسی که روی زبانش و دندانهایش نشسته است نگاه میکنم.
ساعت را نگاه میکنم. شش و هفده دقیقه است. لابد همه به خانه رفتهاند. جز صدای جویدن چیپس و سیستم تهویه هیچ صدایی در ساختمان نیست. یکی از مدادهای سیاه پاکنکن داری را که چند ساعت قبل بسیار تیز تراشیدهام را برمیدارم. سه حلقه چیپس جدید در دهانش میگذارد و من مداد را تا پاکن سفیدش در چشمش فرو میکنم.
چندی پیش بیبیسی خبری را به نقل از همشهری آنلاین درج کرده بود مبنی بر اینکه ستاد امر به معروف و نهی از منکر با اشاره به انتشار دو ویدیوی تبلیغاتی، خواستار اعلام جرم و برخورد قضایی با شرکت تولیدی دومینو شد. مدیرکل حقوقی و امور مجلس این ستاد با اشاره به «تذکر لسانی پیشین» به مدیران این شرکت بستنیسازی، گفته است که با توجه به تکرار انتشار تبلیغاتی که این ستاد آنها را «اهانت به مقام شامخ زن، مروج بیعفتی و مغایر هنجارهای دینی و اخلاقی» برشمرده است، این ستاد در نامهای به دادستان عمومی و انقلاب تهران خواستار پیگیری موضوع و اعلام جرم علیه شرکت دومینو شده است.
شرکت دومینو در دو ویدیوی تبلیغاتی بستنی خود که کمتر از یک ماه پیش منتشر کرد، زن و مردی را با لباسهای همرنگ محصولات جدیدش به تصویر کشید که اکنون ویدیوی حاوی تصاویر زن از توییتر و اینستاگرام این شرکت حذف شده است.
پیشتر انتشار آگهی تبلیغاتی بستنی شرکت دومینو که زنی را در حال بستنی خوردن در خودرو نشان میدهد، بسیار واکنشبرانگیز شده بود.
**
در پست، اشارهای به جنسیت همکارتان نشده، اما اگر جنسیتش، بقول ستاد مذکور، مشمول همان مقام شامخ باشد؛ از صدای خوردن چیپس که بگذریم، تصویری که به قلم کشیدید، برای هولهایی امثال بنده و مسئولین ستاد، بیشتر تحریک کننده است تا مشمئز کننده..