درباره
پیاده رو نوشتههای من است.-
نوشته های تازه
دیدگاه های تازه
- شبنم در Just Separated
- فرزانه در Just Separated
- بهار در Just Separated
- نادر در Just Separated
- علی در دو سیکل قاعدگی
پیوندها
یک سرخپوست خوب
در قند قزل آلا
نیمکاسه
تاملاتی زیر دوش حمام
شمال از شمال غربی
میچکا کلی
توکای مقدس
خرس
سرهرمس مارانا
سه روز پیش
آهو نمیشوی به این جست و خیز گوسپند
آقای چاغر
بلوط
لنگ دراز
کنارکارما
منصفانه
بولتس
ملالی نیست جز دوری شما
نیمدایره
برای خاطر کتابها
یک پنجره
اسدلله امرایی
آدم گلابی
بهناز میم
حسین وی
نشانی ها
بایگانی
- آبان ۱۴۰۱ (۱)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- مرداد ۱۴۰۱ (۲)
- تیر ۱۴۰۱ (۱)
- فروردین ۱۴۰۱ (۲)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱)
- بهمن ۱۴۰۰ (۲)
- دی ۱۴۰۰ (۳)
- آذر ۱۴۰۰ (۴)
- آبان ۱۴۰۰ (۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۸)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲)
بایگانی برچسب: s
از دلتنگیهای دزدان جواهرات
کریستوفر سوار ماشین شد و کوبید روی داشبورد و فریاد زد گازش رو بگیر جیدی*. عجله کن. بخاطر خدا عجله کن جیدی. جیدی با سرعت از کوچه فرعی که با موتور روشن کنارش پارک کرده بود پیچید تو خیابون اصلی. … ادامهی خواندن